آینده فتوژورنالیسم
اد کاشی مقاله ۱۳۹۴/۱۰/۱۴

آینده فتوژورنالیسم

در شرایطی که عکاسان خبری و عکاسان مستند در سراسر کره خاکی با سطحی از کیفیت و چشم‌اندازی جغرافیایی مشغول فعالیت هستند که در طول تاریخ بی‌سابقه بوده‌است، بدون شک از بسیار زمینه‌ها می‌توان عصر ما را عصر طلایی جهانی فتوژورنالیسم نامید. برخی از شما ممکن است تصور کنید که من با بیان این نکته در دنیایی خیالی زندگی می‌کنم. گذشته از این آیا این که می‌گویم نسبت به همه زمان‌ها در تاریخ به لحاظ اقتصادی و مالی مشکل‌تر نشده‌است؟ قطعا اینگونه است.

ترجمه: شهاب شهسواری

فتوژورنالیسم به عنوان یک حرفه در حال تحول است و همچنان به عنوان یک حرفه منعطف و بدون تعصب برای اکثر عکاسان باقی مانده است. در واقع اصولا این حرفه روشی باثبات برای تامین زندگی نیست. در طول تاریخ همیشه این رشته مسیری رقابتی، چالش‌برانگیز و پرخطر داشته‌است، و امروزه نه تنها همچنان خطرناک باقی مانده‌است بلکه در اغلب مواقع بیشتر از گذشته مهلک شده‌است و البته این رشته هیچ گاه به گذشته خود باز نخواهد گشت. اما به نوعی می‌توان گفت این تحول باعث نوسازی شده‌است و فرصت‌های تازه‌ای جلوی ما قرار می‌دهد که این رسانه را به صورت هنری‌تری توسعه و بهبود دهیم و جایگاهی تازه‌تر و جذاب‌تر در گستره گران‌قیمت عصر دیجیتال برای خود بیابیم.

امروز وقت آن فرا رسیده‌است که این سکوی تازه برای توزیع و شیوه‌های به شدت جذابی که از حرفه ما به صورتی مستقلانه رشد می‌کنند، بپذیریم. از میان ما افراد باید خیلی با ذهنیت بازتر شیوه گران‌قیمت‌تر گزارش‌گری چند سکویی (multiplatform storytelling) را، در کنار این‌که همچنان مشغول خلق کتاب‌ها و نمایشگاه‌های موزه‌ها و گالری هستند، بپذیرند. همه اینها را در کنار هم در مفهوم، فرم و هدف همراه با تالیف‌گرایی سرسختانه ادامه دهند. برای برخی از افراد فعال همچون خود من، فتوژورنالیسم می‌تواند ابزاری قدرتمند برای افزایش آگاهی و ایجاد تحول باشد. رشد و توسعه آثار .... در پنج سال گذشته فوق‌العاده محسوب می‌شود.  این رشد هم باعث ایجاد فرصت‌های جدید برای تامین هزینه‌های زندگی شده‌است و هم توانسته‌است اثراتی واقعی بر جای بگذارد.

هدف نهایی من این است که آثار من در فتوژورنالیسم و همچنین آثار همکارانم در این رشته بخشی از یک گفتگوی جهانی در زمینه ژئوپولیتیک، مسائل اجتماعی باشد و بتوانند با دنیا در سطحی بسیار عمیق تعامل داشته‌باشند. این گزارش‌ها می‌توانند گزارش‌هایی از خبرهایی باشند خارج از جایی که شما زندگی می‌کنید، یا توجه‌ها را به محل زندگی شما جلب کنند یا حتی گزارش‌هایی را برانگیزند که در میان خانه خود شما اتفاق افتاده‌است.  این رسانه باید برای گزارش کردن خبرهایی استفاده شود که به شرایط جهانی زندگی بشری ارتباط داشته‌باشند؛  چه در سطح محلی و نزدیک و چه در سطح جهانی و دوردست.

در شرایطی که عکاسان خبری و عکاسان مستند در سراسر کره خاکی با سطحی از کیفیت و چشم‌اندازی جغرافیایی مشغول فعالیت هستند که در طول تاریخ بی‌سابقه بوده‌است، بدون شک از بسیار زمینه‌ها می‌توان عصر ما را عصر طلایی جهانی فتوژورنالیسم نامید. برخی از شما ممکن است تصور کنید که من با بیان این نکته در دنیایی خیالی زندگی می‌کنم. گذشته از این آیا این که می‌گویم نسبت به همه زمان‌ها در تاریخ به لحاظ اقتصادی و مالی مشکل‌تر نشده‌است؟ قطعا اینگونه است.

آیا اکنون سخت‌تر نشده‌است که وارد این حرفه شوید و جایگاهی برای خود پیدا کنید؟ چرا قطعا اینگونه است.

اما آیا هیچگاه ساده بوده‌است؟ نه! هیچ وقت.

انقلاب دیجیتالی باعث اختلال بنیادین برای فتوژورنالیسم شده‌است. ساختار گذشته برای ماموریت‌های خبری و بازفروشی آرشیو‌ها که در گذشته رایج بود با هیچ مورد مشابهی جایگزین نشده‌اند که بتوان برای آینده روی آنها حساب باز کرد. اکنون زمان خیزش، فرصت، بازاندیشی، تفکر خلاقانه و تصمیم‌گیری با تفکر باز و آزاداندیشانه برای یافتن سکوهای جدید برای ارائه آثار شما فرارسیده‌است.

افزایش کاربرد دستکاری‌کردن عکس‌ها با فوتوشاپ و دیگر ابزارهای قدرتمند فرآوری پسینی باعث شده‌است که مرزهای حقیقت نسبت به همیشه مبهم‌تر شوند.  این موضوع باعث شده‌است که برخی از استانداردهای این حرفه از همیشه ضعیف‌تر شوند.  همه اینها باعث شده‌است که سوال کهنه اصالت، حقیقت و تاییدپذیری در این حرفه دوباره زنده‌شود. از آنجا که فتوژورنالیسم به جز اینکه عکاسی باشد، خبرنگاری هم به حساب می‌آید، باید این مساله و تلقی را از حرفه خود بسیار جدی بگیریم. ما مسوولیت بسیار بزرگی داریم و آثار و رفتار ما نه تنها نقش بزرگی در ایجاد فرصت برای تبدیل به شواهد تاریخی بازی می‌کنند بلکه حتی خودشان بخشی از تاریخ هستند. اینکه من می‌گویم یک مساله بیهوده یا ادعایی گزاف نیست، بلکه یک واقعیت مسلم است. من بارها در شرایطی بسیار پرحرارت، دیوانه‌وار و دلهره‌آور تجربیاتی داشته‌ام که نهایتا به نتایجی با آثار بسیار بزرگ بدل شده‌اند. این تجربیات برای کسب و به دست آوردن یک تصویر، یا یک گزارش یا بخشی از یک روایت بوده‌است که می‌توانسته به اثر وزن بیشتری بدهد و آن را مرتبط به اوضاع کند و یا دست کم اولین نسخه از تاریخ تصویری باشد.  امروز تصویرها از هر زمان دیگری مهم‌تر هستند. ما باید این را به خاطر داشته‌باشیم و باید مراقب باشیم و با قدرت این احترام و کرامت را در ذهن‌هایمان نگاه داریم.

آینده در دستان تراخبرنگاری (ترنسژورنالیسم Transjournalism) یا استفاده از سکوهای متنوع برای گزارش اخبار است.  در واقع در حضور وب‌سایت‌های مختلفی که امروز تصاویر ساکن، تصاویر متحرک، صدا، متن، گرافیک و غیره را همزمان برای گزارش کردن به کار می‌گیرند این روش همین امروز هم رایج است.  برای آنان که علاقمندند به صورت ناب همچنان عکاس‌های تصاویر ساکن باقی بمانند، احتمالا سکوی مناسبی نیست، اما این روش آینده برای گزارشگران تصویری‌ای است که می‌خواهند جایی در سرزمین توزیع اخبار در وب و رسانه‌های اجتماعی داشته‌باشند.

از لحاظ سرمایه‌گذاری در حرفه، هر چند هنوز تعدادی از رسانه‌ها برای کارهای میدانی منابعی را تامین می‌کنند، اما این فرصت‌ها به شدت کاهش پیدا کرده‌است. سرمایه‌یابی جمعی (کرادفاندینگ Crowdfunding) هر چند چه به لحاظ منطقی و چه لحاظ احساسی از نظر من روشی با نتایج مثبت و منفی همزمان است، اما روشی فوق‌العاده از میان روش‌های جدید برای تامین سرمایه برای به انجام رساندن ایده‌های‌تان و کمک به خلق اثر نهایی است.   در عین حال شرکای جدید مانند سازمان‌های مردم‌نهاد، بنیادها و گاهی حتی شرکت‌های بزرگ و گروه‌های تجاری هم در حال ورود به شکافی هستند که به دلیل فقدان سرمایه‌گذاری رسانه‌های خبری ایجاد شده‌است.  اینستاگرام و دیگر رسانه‌های اجتماعی (که باعث شده‌اند ما امروز به ناشر خودمان بدل شویم) در عین حال نیروی عظیمی برای دسترسی به مخاطبان و حتی ایجاد منفعت مالی ایجاد کرده‌اند.

شکاف خودساخته که میان هنر و خبرنگاری به وجود آمده‌است، یعنی شکافی که معمولا از هنر در برابر فتوژورنالیسم دفاع می‌کند و میان این دو تمایز قائل می‌شود، مانعی مضر برای حرفه ماست.  بسیار آزاردهنده است که می‌بینیم تا چه اندازه بسیاری از عکاسان خبری مجبورند خودشان را از صنعت و حرفه فتوژورنالیسم متمایز و دور کنند تا بتوانند در دنیای هنر موفق شوند. اما متاسفانه شرایط به اینگونه رقم خورده‌است.  برای من همیشه تعجب برانگیز بوده‌است که چرا دنیای هنر باید با فتوژورنالیسم که می‌تواند تا این حد در سطح اعلای هنر و زیبایی‌شناسی فرا برود، مخالفت کند.

با توجه به وجود ابزارهای دیجیتال موجود، حیات این فن تا کنون هیچ‌گاه به این اندازه قدرتمند نبوده‌است. اما این حرفه، حرفه‌ای‌ست که مجبور است به حقیقت احترام بگذارد و از وسوسه تعالی و دستکاری حقیقت برای جذاب‌تر شدن، پرهیز کند. حقیقت به تنهایی خود به اندازه کافی توانمند است. چالش اصلی در ثبت حقیقت همراه با خلاقیت بصری، بازتاب‌ها، شناخت سوژه و صداقت احساسات است.  برای اینکه بخواهید اثر‌تان را عالی نمایش دهید، به حیله و نیرنگ متوسل نشوید.

به اعتقاد من برای رسیدن به این اهداف یک فرد باید ولعی سیری ناپذیر برای دانش داشته‌باشد،  میلی دیوانه‌وار برای تعامل با جهان اطراف در خود بیابد، علاقمندی‌های شخصی بسیار عمیقی در او باشد که باعث میل به کند و کاو مسائل، مکان‌ها، زمینه‌ها، خبرهایی شود که سراغش می‌آیند.  در عین حال او باید احساساتی باشد، حس مروت و رحم نسبت به دیگران داشته‌باشد و آرزویش انجام عمل نیک و روشنگری  باشد.  باید مطالعه کند و بخواند و در مورد جهان بیاموزد، به‌خصوص در مورد سوژه‌هایی که بر می‌گزیند و می‌خواهد در مورد آنها پژوهش کند و آنها را عمیقا کند و کاو کند.   او باید به نوعی توانایی واکنش در حد یک ورزشکار داشته‌باشد، چه قرار باشد واکنش‌هایی سریع و واکنشی باشد چه قرار باشد واکنش‌هایی آرام و بازتابی باشد.

چهل یا پنجاه سال پیش اگر شما یک عکاس خبری بودید و در مجلاتی با عکس‌های بزرگ آثارتان منتشر می‌شد، ستاره رسانه‌ای نادری به حساب می‌آمدید که می‌تواند دنیا را برای مردمان عادی عرضه کند.  در دهه ۱۹۷۰ میلادی با پوشش فراگیر جنگ ویتنام توسط تلویزیون، اولین ضربه بزرگ به فتوژورنالیسم وارد شد.  و امروزه هم هنوز دیگر عکاسان تنها گزارشگران تصویری نیستند که گزارش‌ها را از «آنجا» به خانه‌های ما می‌آورند.  در دهه ۱۹۸۰ میلادی تعداد رسانه‌های چاپی که گزارش‌های طولانی منتشر می‌کردند کمتر شد و در دهه‌های ۱۹۹۰و ۲۰۰۰ انقلاب دیجیتال همه چیز را زیر و رو کرد.  همه ما این مسائل را می‌دانستیم اما پیش‌بینی نمی‌کردیم که به چه سرعتی همه چیز می‌تواند تغییر کند.

اما اکنون فرصت‌های بسیار زیادی وجود دارند که هر یک از جاهای گوناگون به سمت ما آمده‌اند: صوت، ویدئو، دوربین‌های گوشی‌های تلفن؛ شما کافی است که به اندازه کافی انعطاف‌پذیر باشید و آنها را به کار بگیرید تا بتوانید خود را دوباره بازآفرینی کنید. اما بار تصمیم بر دوش‌های خودتان است: شما باید سبکی قدرتمند و دیدگاه و چشمانی تیزبین برای گزارش‌هایی داشته‌باشید که رسانه‌ها از شما خواهند خواست. هیچ‌گاه ساده نبوده‌است و هیچ‌گاه هم از این مشکل‌تر نبوده‌است، اما با این وجود در هیچ جای تاریخ هم گستره‌ای به این وسعت از فرصت‌های فراوان برای کار وجود نداشته‌است. و شما باید به انجام دادن کارتان اعتقاد قلبی داشته‌باشید: اگر دلش را نداشته‌باشید، این کار حرفه مناسبی برای شما نیست.

منبع: +

عکس: © Jennifer Larsen