نقدی بر یک رویکرد؛ جامعه‌شناسی خودمانی
رضا وهمی مقاله ۱۳۹۲/۰۹/۲۲

نقدی بر یک رویکرد؛ جامعه‌شناسی خودمانی

وقتی صحبت از یک جامعه فرهنگی می شود در کنار انواع تقسیم بندی‌های علمی و تخصصی، دو گروه کاملا متمایز شکل می گیرند؛ عامه متوسط مردم و قشر نخبگان و روشنفکران فرهنگی جامعه. خطاهای گروه اول، معمولا حاصل واکنشهایی هیجانی است. به عنوان نمونه می توان از رفتار سایبری بعضی از هموطنان در صفحه مسی وفرناندا لیما نام برد. رفتارهایی که بسیار ساده شکل می گیرند و در پس هیچ نقاب اجتماعی پنهان نمی مانند و اغلب با واکنش بخش بزرگتری از عامه جامعه عقب رانده می شوند. اما خطاهای گروه دوم از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و در زیر پوشش نامها و عنوانها، علیرغم تحقیرهای رنج آور آن، همچنان پویا باقی می ماند و واکنش انتقادی خاصی را به دنبال نخواهد داشت.

انتشار مجموعه عکسی از عکاس نام آشنا و خوش سابقه سالهای نه چندان دور را می توان نمونه ای از این دست قلمداد کرد. فردی که واقعیت روزمره زندگی و هویت ایرانی را به دو نیمه کاملا ناهمگون قسمت می کند تا در نهایت انسان را در انزوای تمایلاتی سرکوب شده، محدود کند. بد نیست که با هم نگاهی به این مجموعه بیندازیم و به پرسشهایی که در ذهنمان شکل می گیرند بیندیشیم. سوالاتی از این دست که :

براستی این تصویری که ما از خود داریم در کجا شکل می گیرد و آیا باز هم با خیل دیگری از مفاهیم گزینشی و کاذب درباره خود روبرو نیستیم؟ 

آیا یک تمایل فردی با عدم دسترسی به کل واقعیت در دام کلیشه های اهانت آمیزی نیفتاده است که معمولا درباره فرهنگهای غیر غربی رواج دارد؟ 

آیا این نوع نگاه، تعمدا مخدوش کننده رابطه زیبایی و والایی و مذهب نیست؟

اصلا جایگاه نگرش خودی و به عبارتی دیگر نگاه از درون این مجموعه عکس در کجا واقع شده است و جنبه های مفهومی و مبانی فرهنگی و هویتی و وجوه تمایز ما چگونه به تصویر کشیده می شوند؟

آیا به رابطه بین صورت پیام و محتوای آن و تعبیر این پیام از سوی مخاطبان مختلف اندیشه شده است؟

آیا عکسها توانسته اند از دایره تنگ و محدود و نارسا و وابسته به موقعیت فراتر رفته و درک متناسبی از مجموعه عادتها و رفتارهای فرهنگی و واقعیتهای اجتماعی ما ارائه کند؟

هویت فرهنگی، منزلت و اعتبار ایرانی ما با کدام بخش این مجموعه به یگانگی می رسد و انعکاس ماهیت خود را در آن چگونه باز می یابد؟ 

و در نهایت؛ آیا برای تقویت ذهنیت عبور از خط قرمزها، باید دست به انتحاری معنوی زد؟ 

اما فارغ از این مجموعه عکس و مجموعه هایی مشابه باید از دوستان منتقد و نخبه هنری پرسید که صیانت فرهنگی از موجودیت انسان ایرانی وظیفه چه کسانی است؟

چرا جامعه ی هنری ما در برابر واکنش هیجانی مردم عامه در صفحه ی مسی و لیما وارد عرصه می شود و در مقام دفاع از هویت ایرانی بر می آید، اما در برابر زیر سوال رفتن هویت ایرانی در عرصه ی هنر ، کسی در مسیر نقد و حتی حمایتی روشن و قانع کننده گام بر نمیدارد؟

استخراج و استنباط معنا و اندیشه ها و ارزشهای فرهنگی و جدا کردن الگویی فراگیرنده و سیال که به هنرمند قدرت اتکاء به هویت خود را ببخشد توسط چه کسانی و از کجا باید آغاز شود؟

چرا نظام فکری و عملی ما هنوز به گونه ای است که برای حفظ و ارائه یک جزء، کل را از بین می بریم؟

به یاد داشته باشیم که نقد اگر چه حمله نیست اما در پس هیچ مصونیت ظاهری، عقب نشینی نمی کند و به اصطلاح کوتاه نمی آید. 

امیدوارم دوستان منتقد، به ویژه فعالان و نخبگان عرصه هنر و جامعه شناسی، پاسخی برای پرسشهایی از این دست را نیز داشته باشند.

برای دیدن عکس‌های حسین فاطمی بر روی لینک کلیک کنید.

مطلب مرتبط: عکس مستند همیشه دروغ می‌گوید.

عکس کاور: حسین فاطمی

متاسفانه برخي از تصاوير كاملا ساختگي به نظر مياد عكاس عمدا برخي از ادمها را بصورت چيدمان موضوعي و حتي كادري قرار داده تا تصاويري كه در ذهنش بوده را نمايش بدهد
معمولا اين عكاسي در مستند دورغگويي و يك نوع خيانت محسوب ميشود

ali nabati

من متوجه نشدم، مشکل این مجوعه آقای فاطمی چیست؟ واقعیت های داخل ایران را نشان داده اند، از همه تیپی هم عکاسی کرده اند، کاش نویسنده محترم دقیق تر عنوان می کرد مشکلش با چه چیز این عکس هاست؟ سیاه نمایی هم که نشده بگیم، واقعا درک نمی کنم، آن هم تا آن حد که معتقد باشیم این عکس ها وجه ی ایران را از بین می برد، مگر ما چیزی غیر از اینی هستیم که در تصاویر به نمایش درآمده؟

سروش حقیقی

بعضی از تصاویر فرهنگ و جامعه ایران را که نشان نمی دهد هیچ، بلکه بیشتر تصاویر مستهجن است و به هیچ وجه نیازی به نمایش گذاشتنشان نیست زیرا در هر جامعه ای وجود دارد. سخت می توان گفت که تصاویر مستند هستند.

علی

زیر سوال رفتن هویت ایرانی؟ مگر این عکسها چیزی به غیر از هویت ایرانی امروز را نمایش دادند؟ در جامعه ایرانی همه چیزهایی که در عکس دیدم وجود دارند !

علیرضا

ايكاش حسين فاطمي رو نميشناختم !!!
حسين فاطمي،​براي من شخصيت خيلي خوبي داشت كه ...
اصلا كاري به خط فكري كسي ندارم، تمام حرف من اينه كه وقتي عكاسي ميخواد ايران رو تا اون آخرين نقطه اش كه عريان بودن زنان در خانه ها هست نشون بده،​خودش مختاره و از نظر من نقدي به اين كارش نميتونم داشته باشم ، وخب بالاخره واقعيتي از جامعه امروز ايران ما هست ديگه كاريشم نميشه كرد ! اما تمام حرف من اينه كه پس زندگي خانوداه هواي عادي ايراني مثل خونواده خود من و هزاران خونواده ديگه توي مجموعه كجاست ؟؟؟ واقعا سوالي كه توي ذهنم شكل گرفته اينه كه واقعا اين نمونه اي از افراط و تفريط نيست ؟؟؟ عده اي از ايراني ها توي خونه هاشون با چادر و ... هستن و عده اي هم لخت ... اما پس اين حد وسط جامعه چي ميشه ؟؟؟ آيا واقعا خونه هاي همه ما ايراني ها به اين اندازه مدرن و يا به اين اندازه مسجد ماننده ؟؟؟ آيا واقعا همه ما روزمره هاي اينشكلي داريم ؟؟؟ بظر من سياستمدارهاي دنيا حق دارن كه فكر كنن ما توي ايران حق پوشيدن شلوار جين نداريم!!! امثال اين مجموعه ها هستن كه اين خلع رو در ذهن افرادي كه از خارج ايران به ايران نگاه ميكنن ايجاد ميكنن ... فقط متاسفم

عباس

با سلام و عرض خسته نباشيد
راستش من هيچ مشكلي در اين مجموعه نديدم. كاري هم به اين ندارم كه عكاس اين عكسها كيه چون وقتي در مورد هنر حرف ميزني، اصل خود كارها هستند نه كسي كه اونها رو پديد آورده.
اون قدر اين دو مطلب درمورد عكسهاي حسين فاطمي مبهم نوشته شده اند(لااقل براي من) كه من نفهميدم اصلا چي ميخواستين بگين؟
راستش من از اين مجموعه بدم نيومد. گرچه با عنوانش كمي مشكل دارم يعني بهتر بود كه عنوانش كمي محدودتر ميشد مثلا جوانان ايران امروز. وقتي عنوانش ميشه "يك سفر ايراني" كلي موضوع به ذهنت خطور ميكنه كه خيليهاشون رو در اين مجموعه نميبيني.
به نظرم حسين فاطمي داره چيزهايي رو به ما نشون ميده كه هر روز ميبينيم و اين ديد هم ميتونه درست يا نادرست باشه. من فقط ميدونم كه اين مجموعه داره من رو متوجه اين نكته ميكنه كه اينجا همه چي ممنوعه و همه هم اين ممنوع ها رو دور ميزنن! كه فكر ميكنم دور از حقيقت نيست.
به نظرم بايد به حسين فاطمي بيشتر و بيشتر امكان داد تا بتونه يه آينه(مثل همين مجموعه) در برابر ما قرار بده.
من نميدونم كه اين عكسها دست كاري شده اند يا نه ولي به نظرم در چارچوب قواعدي كه در كتاب فوتوژورناليسم هست ميشه اين عكسها رو گرفت.
با تشكر.

ميلاد افشاري

ميلاد جان اولش ميگي به عكاسش كار ندارم بعد زيرش هي مينويسي حسين فاطمي حسين فاطمي
بله همه ميتونن روسپي بيارن خونشون عكس بگيرن اين كه كاري نداره ولي بياي نشون بدي بعنوان ايران مهمه
تو اين كار رو مي كني؟
تو اجازه ميدي بيايم از خانوادت عكس بگيرم مثلا در حال پارتي كردن بعد بزاريم رو سايت بگيم اين خانواده ايرانيه؟
كار اين عكاس شرم اوره متاسفانه ميخوان با اين كار زودي معروف بشن

مرتضي

ميلاد جان اولش ميگي به عكاسش كار ندارم بعد زيرش هي مينويسي حسين فاطمي حسين فاطمي
بله همه ميتونن روسپي بيارن خونشون عكس بگيرن اين كه كاري نداره ولي بياي نشون بدي بعنوان ايران مهمه
تو اين كار رو مي كني؟
تو اجازه ميدي بيايم از خانوادت عكس بگيرم مثلا در حال پارتي كردن بعد بزاريم رو سايت بگيم اين خانواده ايرانيه؟
كار اين عكاس شرم اوره متاسفانه ميخوان با اين كار زودي معروف بشن

اخ يادم رفت جواب اقا حقيقي رو بدم مرد حساب واقعيت ايران چهار تا دختر خراب و چند تا اخوند هست؟ پس جاي خانواده من تو كجاست ؟ اين كه نشد هر كي چند تا عكس سك/سي انداخت بهش بگيم به به

مرتضي

فارق از خوب بو دن یا نبودن این مجمموعه چند نکته به نظرم بیراه با این مجمموعه نیست. کلیت کار به نظر میاید که بیشتر برای اخذ پذیرش و یا تاییدی بر تصمیم کشور ثالث در پذیرش نامبره داشته است.این که کشور را به دو پارچه کاملن خط کشی شده تقسیم و ارائه کرده خود به خود مستند بودن آنرا در قالب یک کار فتوژرنالیستی زیر سئوال می برد.حتی در عکس هایی که خانم ها با حجاب و چادر کامل هستند قریب به اتفاق ،زنانی زیبا و خوش بر و رو قرار گرفته اند و با کمی تامل شاید بتوان حضور آنها را در عکس های مختلف شناسایی کرد.تاییدی بر چیدمان و نه سفری .حضور مردان بجز در قالب روحانی انهم در اقلیت و فشار بسیار کمرنگ است.بیشتر در پس زمینه قرار دارند و درحال اماده سازی خود یا دختران برای لذت و کامجویی اند.زنان تنها پوششی برای عیاشی مردانند و بس.چه در صف نماز باشند و چه بر روی تخت.حتی جایی که حضور مردان ممنوع است یعنی فروشگاه لباس زیر زنانه باز این چشمان گرسنه مرد است که زن را در اتاق پرو دنبال کرده است.لب کلام اینکه در این مجموعه ایران مسجدی است در طبقه بالای یک فاحشه خانه که رسیدن از یکی به دیگری را تنها چند پله و دالان است.شاید اگر این مجموعه تمام در اتاق همان روسپی با شماری از مردان از گروه های مختلف در قالب مشتری او کار می شد نیز به همین نتیجه می رسید با این تفاوت که انگ و ننگ وطن فروشی را بجان نمی خرید.با تمام احترامی که برای بسیاری از کارهای خوب اقای فاطمی قائلم.

حامد تابعین